دیشب بعد از نوشتن پستم، حسابی به موهام رسیدم و نوازششون کرد برنج دم کردم، سیب زمینی سرخ کردم و یک سالاد شیرازی خوشگل و دلبر آماده کردم. به نظرم سالاد شیرازی وقتی با حوصله و ریز خرد بشه، یه تابلوی هنری همه چیز تمامه که میتونه تمام حواس پنج گانه تو کامل به خودش اختصاص بده منم راستش حسابی باهاش عشقبازی کردم

همسر رسید خونه و من واقعا مصداق شعر ( از در، درآمدی و من از خود به در شدم) بودم چشمای مهربونو صورت آرومشو که دیدم،، دیگه روی پای خودم بند نبودم و اگه کرونا نبود حتما میپریدم بغلشو حسابی میچلوندمش،، عوضش واسش جیغ جیغ کردمو شعر خوندمو غوغا به پا کردم

رابطه ها خیلی عجیبن،، خیلی جذابن و هرکس باید فرمول های خودشو از دل روابطش بیرون بکشه برای من فرمول اینه: ماها میتونیم آدمهای امن زندگیمونو داشته باشیم،، میتونیم از امنیت رابطه سرشار بشیم، اگر قبلش با خودمون به امنیت رسیده باشیم. امنیت با خود،، یعنی خودت بودن حتی با عیب ها و بدی هات و بی هیچ تظاهری اینجوری هرروز بیشتر خودتو میشناسی، هرروز بیشتر خودت میشی، هرروز بیشتر خودتو کشف میکنی،، خودتو میبینی،، احساساتتو درک میکنی اینجوری با نگاه به خودت و تمرکز روی خودت هرروز قوی تر میشی و کمترین آسیب رو به خودت میزنی و بیشترین درک و عشق رو به خودت میدی کسی که به خودش آسیب نزنه و در امنیتی شخصی باشه، به دیگری هم آسیب نمیزنه . من گذشته ها اصلا خودمو نمیشناختم، خودمو گم کرده بودم و هرچیز رو از روابط میخواستم حالا اما اول از همه عاشق خودمم،، قبل از هرکس از خودم میخوام و با خودم پر از شادی و شوقم . رابطه ی زیبا، آرام و کاشفانه با خودت،، تورو قدرتمندترین میکنه،، اینجوری دیگه بدون اینکه بخوای دوست داشتنی باشی یا محتاج دوست داشته شدن باشی،، دوست داشتنی و جذاب خواهی شد . 

باهم شام خوردیم،، خندیدیم چالش های ورزشی انجام دادیم و همه شو باختم . به هم ویدئوهای جذاب نشون دادیم و شب دونفره مون تمام شد پیشش موندم تا خوابش برد و وقتی آروم زیر پتو نفس میکشید،، زیباترین تصویر جهان جلوی چشمام نقش بسته بوووددد 

من اما شبم ادامه داشت و ذوق خلوت و تنهایی با خودم، همه ی وجودمو پر کرده بود همسر میگه تو از تنها شدن با خودت سیر نمیشی و واقعا هم همینه،، اگر یاد بگیریم چطور از تنها موندن با خودمون سیر نشیم،، کسایی که عاشقشونیم از بودن با ما سیر نمیشن، اینجوری هیجان، شادابی، گرمی و کلی حال و صفا تو رابطه هامون میاد و مهمتر از آمدن، میمونه .

واسه ی خودم تو فنجون سفید گل آبیم چایی ریختم،، تکالیف زبانمو انجام دادم کتاب خوندم و به جذابترین قسمت شبم رسیدم : مراقبه. من عاشق مدیتیشن، متافیزیک، عرفان و ماورا هستم . این لحظات منو جادو میکنن و به عمیق ترین بخش های وجودیم میکشونن که من با  رفتن بهشون، پر از شفافیت، شجاعت و قدرت میشم.  

امروز صبح ساعت ۷:۳۰ بیدار شدم خامه عسل و شیرنسکافه خوردم،، کلاس آنلاینم شروع شد کل کلاس استاد ازم تعریف کرد و من نه از تعریف ها،، بلکه به خاطر پا گذاشتن روی ترس هام،، بیرون زدن از مناطق امنم و بدون اهمیت دادن به نظر  بقیه،، خوندن متن های انگلیسی و جواب دادن سوالات خوشحال بودم هرکس دلایل خودشو داره،، من به خاطر گذر از خودم و تجربه های جدید هرچند کوچک، تلاش میکنم و پر از کیف میشم وقتی آسیبی نمیزنی،، بی پروا بگو،، شجاعانه عمل کن،، رها و آزاد بیرون بریز و با حس و حال بعدش،، کیفور شو هیچی عجیب تر و جذابتر از این نیست که بعد کاری از خودت راضی و ممنون باشی این حتی برای من یک ترازو و مقیاسه،، به کاری که میخوام انجام بدم فکر میکنم که آیا بعدش از خودم راضیم؟ از خودم ممنونم؟ بیشتر عاشق خودم شدم یا نه . بعد تصمیم میگیرمو عمل میکنم روش فوق العاده ایه واسه من . پر از کشف و رشد و شادی و عشق به خود میشم با این روش و پر از رهایی و قدرت . 

خب من برم میوه بخورم،، ناهار هم که دارم شام میخوام دمی گوجه بپزم با گوشت کبابی. دمی گوجه های مامان بزرگم تک و بی نظیره. منم از اون یاد گرفتم و خودمو همسر عاشق این غذاییم . 

تا قبل از آماده کردن  شام هم میخوام سریال جدیدمو شروع کنم و بیشتر وقتم رو اختصاص بدم به کاری که دیروز گفتم باید انجام بدم و عقبش میندازم . بعد از انجام اون کار، چیزهای هیجان انگیزی به زندگیم اضافه میشن و من از الان واسشون پر از ذوقم 

و قبل از همه ی اینا میرم توی تراس و با آسمون ابری حرف میزنم به نظرم آسمون ابری و خاکستری با رگه های نقره ای،، پر از حرف،، پر از ابهت، پر از شگفتی و پر از زندگیه به اندازه ی زندگی متضاد و اصیل و مرموزه . همه چیز رو باهم داره و تورو به اصل خودت میبره که مجموع خوبی و بدی، عیب و حسنی خود خودت که در عین کمبود، نداشتن و عیب،، کامل،، بزرگ،، دارا و باشکوهی . 

 

اگر فقط با تمام وجود بدانم که کمالی نیست اما همه چیز کامل است،، عیب ها هستند اما زیبایند. غمها هستند اما باشکوهند. مرگها هستند اما زنده اند،، عجب قدرتی میابم من و عجب زوری پیدا میکند زندگی . !!! 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها